آرکیتایپها (Archetypes) یا کهنالگوها، مدلهایی بنیادی از شخصیتها، احساسات و تمایلات انسانی هستند که بر مبنای نظریه روانشناس معروف، کارل یونگ، توسعه یافتهاند. در دنیای برندینگ، آرکیتایپها به شما کمک میکنند تا برند خود را به شکل یک شخصیت تعریف کنید و رابطهای قویتر و احساسیتر با مشتریان برقرار نمایید. هر آرکیتایپ، داستانی منحصربهفرد برای برند شما ایجاد میکند و از این طریق، میتواند به مشتریان ایدههای واضحی از ارزشها و چشماندازهای برند شما ارائه دهد.
در ادامه، ۱۲ آرکیتایپ اصلی برند را به تفصیل بررسی میکنیم.
انواع آرکیتایپها
۱. آرکیتایپ معصوم (The Innocent)
• ویژگیها: خوشبین، ساده، مثبت، و بیغلوغش.
• هدف: ایجاد احساس شادی و آرامش در مشتریان.
• پیام اصلی: “زندگی زیبا و بدون دغدغه است.”
• برندهای معروف: کوکاکولا، داو.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای معصوم به دنبال تقویت حس آرامش و مثبتاندیشی در افراد هستند. مشتریان این برندها به دنبال صداقت، سادگی و صلح در دنیای شلوغ امروز هستند.
کوکاکولا، به عنوان یک مثال، با پیامهایی همچون “لحظات شادی را تجربه کنید” و تبلیغاتی که به نمایش عشق، دوستی و همبستگی میپردازد، کاملاً به آرکیتایپ معصوم نزدیک است.
۲. آرکیتایپ کاشف (The Explorer)
• ویژگیها: خوشبین، ساده، مثبت، و بیغلوغش.
• هدف: ایجاد احساس شادی و آرامش در مشتریان.
• پیام اصلی: “زندگی زیبا و بدون دغدغه است.”
• برندهای معروف: کوکاکولا، داو.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای معصوم به دنبال تقویت حس آرامش و مثبتاندیشی در افراد هستند. مشتریان این برندها به دنبال صداقت، سادگی و صلح در دنیای شلوغ امروز هستند.
کوکاکولا، به عنوان یک مثال، با پیامهایی همچون “لحظات شادی را تجربه کنید” و تبلیغاتی که به نمایش عشق، دوستی و همبستگی میپردازد، کاملاً به آرکیتایپ معصوم نزدیک است.
• ویژگیها: ماجراجو، کنجکاو، و به دنبال آزادی.
• هدف: ایجاد حس آزادی و ماجراجویی برای مشتریان.
• پیام اصلی: “دنیا وسیع است و آماده کشف.”
• برندهای معروف: جیب (Jeep)، پاتاگونیا.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای کاشف برای افرادی جذاب هستند که به دنبال تجربههای جدید و آزادی هستند. این افراد از قالبهای تکراری دوری کرده و به دنبال ماجراجویی و استقلالاند.
پاتاگونیا، با شعارهای محیطزیستی و محصولاتی که به طبیعت احترام میگذارند، احساس کنجکاوی و عشق به طبیعت را در مشتریان برمیانگیزد.
۳. آرکیتایپ حکیم (The Sage)
• ویژگیها: خردمند، تحلیلگر، و جستوجوگر حقیقت.
• هدف: کمک به مشتریان برای درک بهتر جهان و یافتن حقیقت.
• پیام اصلی: “حقیقت و دانش میتواند جهان را تغییر دهد.”
• برندهای معروف: گوگل، بیبیسی.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای حکیم، در ارائه اطلاعات دقیق و درست به مخاطبان نقش دارند. این برندها با هدف آموزش و افزایش آگاهی عمومی به فعالیت میپردازند.
به عنوان مثال، گوگل با فراهم کردن اطلاعات در دسترس و سریع، مردم را به دانستن و یادگیری تشویق میکند و در نتیجه، حس کنجکاوی و جستوجوگری را ارضا مینماید.
۴. آرکیتایپ قهرمان (The Hero)
• ویژگیها: قوی، مصمم، و دارای اراده بالا.
• هدف: الهام بخشیدن به مشتریان برای غلبه بر چالشها و تبدیل به نسخه بهتری از خود.
• پیام اصلی: “چالشها را بپذیر و پیروز شو.”
• برندهای معروف: نایکی، آدیداس.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای قهرمان برای کسانی جذاباند که به دنبال موفقیت و پیروزی هستند و چالشها را به عنوان فرصتی برای رشد میبینند.
نایکی، با شعار معروف “فقط انجامش بده” (Just Do It)، نشان میدهد که چالشها فرصتهایی برای غلبه و رشد هستند. این پیام به مشتریان اعتمادبهنفس و اراده میدهد.
۵. آرکیتایپ یاغی (The Outlaw)
• ویژگیها: بیباک، جسور، و مخالف قوانین رایج.
• هدف: تغییر وضعیت موجود و ایجاد تحول.
• پیام اصلی: “قوانین موجود را بشکن و مسیری نو بساز.”
• برندهای معروف: هارلی دیویدسون، ردبول.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای یاغی برای مشتریانی جذاباند که دوست دارند با جریانهای اصلی مقابله کنند و به دنبال تغییر هستند.
هارلی دیویدسون، با تکیه بر آزادی و عشق به جاده و زندگی بیقید، حس یاغی بودن را در مشتریان خود تقویت میکند.
۶. آرکیتایپ شعبدهباز (The Magician)
• ویژگیها: خلاق، مرموز، و تأثیرگذار.
• هدف: کمک به مشتریان برای تحقق رؤیاهایشان.
• پیام اصلی: “رؤیاهای خود را محقق کنید.”
• برندهای معروف: دیزنی، اپل.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای شعبده باز سعی میکنند زندگی مشتریان را دگرگون کنند و رؤیاهای آنها را واقعی سازند. آنها نوآوری را برای تحقق آرزوهای بزرگ به کار میگیرند.
دیزنی با خلق دنیای جادویی برای کودکان و بزرگسالان، نمونه کاملی از برند شعبدهباز است. این برند از خلاقیت برای تحقق رؤیاها استفاده میکند.
۷. آرکیتایپ عاشق (The Lover)
• ویژگیها: احساسی، جذاب، و دلپذیر.
• هدف: ایجاد ارتباطات عمیق و لذتبخش برای مشتریان.
• پیام اصلی: “زندگی از لحظات زیبای احساسی ساخته شده است.”
• برندهای معروف: شنل، ویکتوریا سکرت.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای عاشق برای کسانی جذاباند که به دنبال تجربههای احساسی و زیبا در زندگی هستند.
شنل، با ارائه عطرها و لوازم آرایشی خاص، به مشتریان احساسی از زیبایی و جذابیت میبخشد.
۸. آرکیتایپ شوخطبع (The Jester)
• ویژگیها: خندهآور، سرگرمکننده، و غیررسمی.
• هدف: ایجاد لحظات خوش و سرگرمکننده برای مشتریان.
• پیام اصلی: “زندگی را سبک بگیر و شاد باش.”
• برندهای معروف: اماندام، اولد اسپایس.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای شوخطبع، برای کسانی جذاب هستند که به دنبال سرگرمی و خندهاند.
اماندام، با تبلیغات جذاب و طنزآمیز، حس شادی و سرگرمی را برای مخاطبان ایجاد میکند.
۹. آرکیتایپ همهپسند (The Everyman)
• ویژگیها: صمیمی، قابل اعتماد، و صادق.
• هدف: ایجاد ارتباط ساده و قابلفهم با مشتریان.
• پیام اصلی: “همه ما به هم متصل هستیم.”
• برندهای معروف: ایکیا، تارگت.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای همهپسند برای افرادی جذاباند که به دنبال تجربههای واقعی و قابل دسترس هستند.
ایکیا، با محصولات ساده و قابل دسترس خود، حس نزدیکی و صمیمیت را در مشتریان خود ایجاد میکند.
۱۰. آرکیتایپ مراقب (The Caregiver)
• ویژگیها: دلسوز، حمایتگر، و فداکار.
• هدف: کمک به دیگران و ایجاد حس امنیت.
• پیام اصلی: “ما از شما مراقبت میکنیم.”
• برندهای معروف: جانسون اند جانسون، یونیسیف.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای مراقب به دنبال ایجاد حس امنیت و اعتماد در مشتریان هستند.
جانسون اند جانسون با محصولات بهداشتی و حمایتی، حس مراقبت و توجه را در خانوادهها تقویت میکند.
۱۱. آرکیتایپ حاکم (The Ruler)
• ویژگیها: مقتدر، مسئولیتپذیر، و با اقتدار.
• هدف: ایجاد و حفظ نظم و ثبات برای مشتریان.
• پیام اصلی: “ما به شما امنیت و کیفیت میدهیم.”
• برندهای معروف: مرسدس بنز، رولکس.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای حاکم برای افرادی جذاباند که به دنبال قدرت، اعتماد و حس کنترل در زندگی خود هستند. مشتریان این برندها میخواهند به برندهایی متکی باشند که نشاندهنده سطحی از کیفیت و اقتدار است.
مرسدس بنز، با تکیه بر طراحیهای باکیفیت و لوکس، حس اقتدار و استحکام را به مشتریان القا میکند و با برند رولکس نیز نمادی از قدرت و برتری محسوب میشود.
۱۲. آرکیتایپ خالق (The Creator)
• ویژگیها: خلاق، نوآور، و مبتکر.
• هدف: خلق چیزی ماندگار و خاص برای مشتریان.
• پیام اصلی: “خلاقیت و نوآوری زندگی را زیباتر میکند.”
• برندهای معروف: لگو، Adobe.
• چگونه با مشتریان ارتباط برقرار میکند؟ برندهای خالق با مخاطبانی ارتباط برقرار میکنند که به دنبال ابزارها و محصولات خلاقانه برای ابراز ایدهها و تخیلات خود هستند.
لگو، با ارائه قطعات ساختنی که امکان ساخت هر چیزی را به افراد میدهد، به خلاقیت و قوهی تخیل کاربران کمک میکند و در عین حال، Adobe نیز با ارائه نرمافزارهای طراحی و ویرایش، ابزارهایی برای بروز ایدههای خلاقانه به هنرمندان و طراحان ارائه میدهد.
اهمیت استفاده از آرکیتایپها در برندینگ
آرکیتایپها به برندها کمک میکنند تا شخصیت و هویتی مشخص و قابل درک داشته باشند. به کمک این آرکیتایپها، برندها قادرند خود را به عنوان یک شخصیت متمایز و انسانی به مشتریان معرفی کنند و ارتباطات احساسی عمیقتری با آنها برقرار نمایند. این روشها باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در میان مشتریان میشود و به آنها این احساس را میدهد که برند، نیازها و ارزشهای آنها را میشناسد و به آن احترام میگذارد.
از سوی دیگر، انتخاب یک آرکیتایپ مشخص به برندها کمک میکند تا پیامهای بازاریابی و تبلیغاتی خود را بر اساس یک سبک و لحن مشخص و یکپارچه تنظیم کنند. در نهایت، آرکیتایپها میتوانند تجربهای هماهنگ و قوی برای مشتریان ایجاد کنند، چرا که آنها برند را با ویژگیهای مشخص و متمایز به یاد خواهند آورد.
انتخاب آرکیتایپ مناسب برای برند
انتخاب آرکیتایپ مناسب نیازمند شناخت دقیق از هویت برند، ارزشهای اصلی و مخاطبان هدف است. برندهایی که به درستی آرکیتایپ خود را انتخاب کنند، میتوانند پیامهای تبلیغاتی و فعالیتهای بازاریابی خود را به شکل موثرتری با هویت برند همسو کنند و با مخاطبان ارتباطی عمیق و معنادار برقرار کنند.
برای انتخاب آرکیتایپ مناسب، برندها باید سوالاتی مانند موارد زیر را در نظر بگیریم:
۱. ارزشهای اصلی برند ما چیست؟ به عبارت دیگر، برند ما میخواهد کدام ارزشها را برای مشتریان برجسته کند؟ مثلاً اگر هدف برند برقراری نظم و ایجاد امنیت است، آرکیتایپ “حاکم” گزینه مناسبی خواهد بود، در حالی که اگر برند بیشتر روی سرگرمی و شادی تمرکز دارد، آرکیتایپ “دلقک” میتواند مؤثرتر باشد.
۲. مشتریان ما چه شخصیت یا سبک زندگیای دارند؟ آرکیتایپ برند باید با علایق، آرزوها و سبک زندگی مخاطبان همخوانی داشته باشد. برای مثال، اگر مخاطبان شما به سفر و ماجراجویی علاقه دارند، “کاشف” گزینهای ایدهآل خواهد بود.
۳. پیامهای تبلیغاتی برند ما به چه لحنی نوشته میشود؟ هر آرکیتایپ، لحنی خاص و منحصر بهفرد دارد. برای مثال، آرکیتایپ “حکیم” از زبانی رسمی و علمی استفاده میکند، در حالی که آرکیتایپ “دلقک” لحن طنزآمیز و راحتی دارد.
۴. تجربه مشتری از برند ما چگونه باید باشد؟ هر آرکیتایپ بر نحوه تعامل و تجربه مشتریان از برند تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، برندهای “عاشق” باید تجربهای رمانتیک و احساسی برای مشتریان فراهم کنند، در حالی که برندهای “مراقب” تجربهای امن و حمایتی ارائه میدهند.
۵. برندهای مشابه در صنعت ما از کدام آرکیتایپ استفاده میکنند؟ بررسی رقبا به شما کمک میکند که انتخابی متمایز و منحصر بهفرد داشته باشید و از کلیشهها دوری کنید. البته این به این معنا نیست که نباید آرکیتایپ مشابه انتخاب کنید، بلکه میتوانید به شیوهای خاص و متمایز آن را به کار ببرید.
نحوه استفاده از آرکیتایپ در استراتژی برندینگ
هنگامی که آرکیتایپ مناسبی برای برند خود انتخاب کردید، از این مدل برای تقویت استراتژیهای مختلف برندینگ خود بهره ببرید:
• هویت بصری برند: رنگها، فونتها و طراحیهای بصری برند باید بازتابی از شخصیت آرکیتایپ برند باشند. برای مثال، برندهای “معصوم” معمولاً از رنگهای روشن و ملایم استفاده میکنند، در حالی که برندهای “شورشی” از رنگهای جسور و طراحیهای غیرمتعارف بهره میگیرند.
• زبان و لحن ارتباطی: هر آرکیتایپ لحن مشخصی دارد که در تبلیغات، شبکههای اجتماعی و مکاتبات برند باید رعایت شود. برای مثال، لحن “حکیم” باید عمیق و آموزشی باشد، در حالی که “دلقک” از زبانی ساده و طنزآمیز استفاده میکند.
• تجربه مشتری: آرکیتایپها میتوانند به شما در طراحی تجربه مشتری کمک کنند. برای مثال، برندهای “مراقب” باید خدمات مشتریای حامیانه و دلسوزانه ارائه دهند، در حالی که برندهای “کاشف” میتوانند تجربههایی هیجانانگیز و نوآورانه برای مشتریان ایجاد کنند.
• محصولات و خدمات: حتی محصولات و خدماتی که برند ارائه میدهد باید با آرکیتایپ آن همخوانی داشته باشد. برای مثال، برندهای “جادوگر” محصولات نوآورانه و متفاوت را انتخاب میکنند که حس تغییر و تحول را منتقل کنند، در حالی که برندهای “انسان عادی” بیشتر روی محصولات کاربردی و ساده تمرکز دارند.
• تبلیغات و بازاریابی: کمپینهای بازاریابی نیز باید در راستای آرکیتایپ برند باشند. برای مثال، برندهای “قهرمان” میتوانند بر رقابت و موفقیت در تبلیغات خود تأکید کنند، در حالی که برندهای “عاشق” به نمایش زیبایی و احساسیترین جنبههای زندگی میپردازند.
مثالهایی از آرکیتایپهای موفق در برندینگ
۱. نایکی (Nike) – قهرمان: برند نایکی با شعار “فقط انجامش بده” و تبلیغات انگیزشی، روحیهای قوی و مبارزهطلب را برای مشتریان به نمایش میگذارد و مخاطبان خود را به دستیابی به بالاترین تواناییهای خود تشویق میکند.
۲. کوکاکولا – معصوم: کوکاکولا در کمپینهای خود همواره پیامهایی از شادی، صلح و لحظات خوش زندگی را به نمایش میگذارد و به مشتریان این حس را میدهد که زندگی ساده و زیباست.
۳. هارلی دیویدسون – شورشی: هارلی دیویدسون با تکیه بر حس آزادی و مبارزه با جریانهای عادی، احساس بیقیدی و استقلال را به مشتریان القا میکند و محصولی را به افرادی ارائه میدهد که به دنبال زندگی متفاوت هستند.
۴. دیزنی – جادوگر: دیزنی با خلق دنیایی جادویی برای مخاطبان خود، به آنها فرصت میدهد تا در دنیای رویاها و تخیلاتشان زندگی کنند و حس جادویی را در زندگی خود تجربه کنند.
نتیجهگیری
آرکیتایپها به برندها اجازه میدهند تا شخصیتی انسانی و قابل لمس داشته باشند و از این طریق، با مخاطبان خود ارتباطی عمیق و معنادار برقرار کنند. انتخاب و اجرای صحیح آرکیتایپ میتواند برند شما را به یک تجربه جذاب، متمایز و ارزشمند برای مشتریان تبدیل کند.
با انتخاب آرکیتایپ مناسب و هماهنگ کردن هویت بصری، لحن ارتباطی، تجربه مشتری و تبلیغات خود با آن، میتوانید برند خود را در ذهن و قلب مشتریان جای دهید. این فرایند به برقراری وفاداری و اعتماد بیشتر در مشتریان منجر خواهد شد و برند شما را به شکلی متمایز و بهیادماندنی به نمایش خواهد گذاشت.
آخرین دیدگاه ها