در حال حاضر، که چند روزی است که مدارس در سراسر کشور دوباره شروع به کار کرده اند. دانش آموزان و خانواده ها در حال ایجاد ریتم ها و برنامه ریزی های جدید و بر عهدهگیری مسئولیت های جدید هستند. با چند راهکار اصولی، به عنوان والدین، دانشجو و یا یک دانشآموز به خود کمک کنید منظمتر پیش بروید! خصوصا اگر شاغل هستید.
روتینها و برنامه ریزی های سادهای برای “قبل از مدرسه” و “بعد از مدرسه” ایجاد کنید.
ممکن است درباره روتینهای «روز کاری» و «تعطیلات بین روزهای کاری» تجاربی داشته باشید. اما اگر شاغل نیستید بایذ بدانید که برای یک دانش آموز، مدرسه روز کاری است. و والدین شاغلی هم که فرزندانی دارند که در سن مدرسه و دانشگاه هست هم باید در نظر داشته باشند که روتینشان باید در این دوره زمانی دستخوش تغییری جدید شود. روتینهایی جدید جایگزین روتینهای قدیمشان شود. همچنین باید توجه کنیم که دانش آموزان و دانشجویان نیز در طول روز کاری خود به تغییر نیاز دارند.
در این روتین ها سادگی را هدف بگیرید. مثلا ناهار و کوله پشتی را از شب قبل بچینید تا کمتر برای بیرون آمدن از در تقلا کنید. اطمینان حاصل کنید که صبح شامل صبحانه است و سعی کنید آرامش را داشته باشید. بعد از ظهر نیز، در مورد انتظارات خود شفاف باشید: “لباسهای مدرسه سر جای خود، میان وعده و بازی به مدت سی دقیقه، سپس تکالیف.”
این مثالی برای والدینی بود که دانش آموزی در منزل دارند. اما به عنوان یک دانشجو، حتی اگر با خانواده خود زندگی میکنید، این روتینسازی بر عهده شخص خودتان است. بنابه زمانبندی ساعات کلاس و غیره روتین منظم روزانه خود را بطور شفاف داشته باشید. در ادامه بیشتر به جزئیات این روتینها خواهیم پرداخت.
بطور کلی، آزمایش کنید تا ببینید چه چیزی جواب می دهد – سپس هر روز به همان روش انجام دهید.
برای خود و یا فرزند دانشآموز خود، یک محیط متمرکز برنامه ریزی و ایجاد کنید.
بدیهی است که تمرکز در حضور عوامل حواس پرتی دشوار است. سعی کنید یک منطقه برای تکمیل تکالیف تعیین کنید. سپس، اقدام به حذف عوامل حواس پرتی از این فضا کنید – تا جایی که ممکن است فرزند دانش آموز خود را متمرکز به یک تکلیف کنید. از آنها بپرسید که چه چیزی می تواند به تمرکز آنها کمک کند و چند ایده ارائه دهید.
طبعا، اگر دانشجو هستید این وظیفه نیز بر عهده خودتان است. سعی کنید محیط مطالعه و تحقیق خود را فضایی مشخص و عاری از عوامل حواسپرتکن در نظر بگیرید.
برای مثال:
منطقه مشخص شده را تمیز و عاری از شلوغی نگه دارید.
نوردهی صفحه نمایشگر را به حداقل برسانید و دستورالعمل هایی را برای استفاده از فناوری لازم تنظیم کنید.
هر چیزی را به مکانی اختصاص دهید، در صورت لزوم قفسه بخرید.
یک پلی لیست “تکالیف” ایجاد کنید.(برای تکالیفی که میتواند با موزیک انجام شود.)
از خواهر و برادرهای پر سر و صدا بخواهید به فضای دیگری نقل مکان کنند یا یک فعالیت آرام را انتخاب کنند.
محیط یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در تمرکز است. پس، لطفا دقت و وسواسی مناسبی برای انتخاب محیط مطالعه داشته باشید.
به فرزند دانشآموز خود یاد بدهید که خودشان مسئولیت وظایفشان را بر عهده بگیرند.
همانطور که میدانید والدین به مثابه مربی هستند و نه معلم. پس فرزند دانش آموز خود را کوچ یا مربیگری کنید تا مسیر درست مسئولیتپذیری را یاد بگیرد. بهترین راه، درخواست از فرزند دانش آموزتان به نوشتن وظایفش است. نوشتن مسئولیت ها به دانش آموز شما کمک می کند تا احساس مالکیت داشته باشد. پیشنهاد می کنم که برای دانش آموز خود یک برنامه ریز یا پلنر بخرید.
(طبیعتا اگر دانشجو هستید حتما برای خود پلنر داشته باشید تا وظایف خود را به طور واضح و ملموس در دست داشته باشید.)
پیشنهاد میکنم از پلنرهای متمرکز دیب مدیا که بر اساس تمرکز بر فعالیتهای مهم روزانه است، تهیه کنید.
حتی میتوانید با پرسیدن سؤالاتی مانند «به نظرت مهمترین چیز چیست؟» یا “چه چیزی بیشتر طول می کشد؟” مهارتهای اساسی در مورد اولویتبندی و مدیریت زمان را به فرزند خود بیاموزید. به یاد داشته باشید که به نظم آنها توجه کنید و پیروزی های آنها را جشن بگیرید. یادتان باشد که برای فرزندانتان حرف شما مهم است!
بیش از حد مرحمت داشته باشید!
شاید به نظر مخرب بیاد ولی برای فرزندان دانش آموز خود این بهترین روش افزایش اعتماد به نفس در جامعه میباشد. البته متوجه هستم که انتقال این مفهوم سخت است. بخصوص اگر خانواده شما، یک خانواده سنتی ایرانی است! یعنی یا بیش از حد به این مساله پرداخته شده که عاملی مخرب گشته است. و یا آنقدر کم به این مساله توجه شده که فرزندی کمالگرا به جامعه اضافه گشته است. لذا، پیروزی هایشان را نام ببرید، حتی پیروزی های کوچک. اما نه با اغراق و یا تخریب فرد دیگری. از فرزند دانش آموز خود بخواهید کمتر خودش را تحت فشار قرار دهد. و به یکدیگر یادآوری کنید که در نهایت مهم این است که ما چه کسی هستیم، نه آنچه انجام می دهیم.
به عنوان یک دانشجو نیز، این وظیفه به عهده شماست. شاید در خانوادهای سالیان درازی را زندگی کرده باشی که این مفاهیم به درستی یاد داده نشده باشد. ولی پیشنهاد میکنم به عنوان شخصی بالغ، هر چه سریعتر اقدام به تصحیح و پیادهسازی این مهم در زندگی ات کنی.
حواستان به سوخت نیز باشد!
مغز ما به شدت تحت تاثیر میزان خواب و آنچه می خوریم است. کمک به دانش آموزان خود برای خواب مورد نیاز خود را در اولویت قرار دهید. و مطمئن شوید که غذایی سالم میخورند. این مساله نیز در خصوص تمام افراد صادق است.
همان گونه که عضلات ما بعد از کار کردن زیاد خسته می شوند، مغز نیز بعد از تصمیم گیری های متعدد در طول روز، چار خستگی می شود که به آن، “خستگی تصمیم” (Decision fatigue) می گویند.
خستگی تصمیم
ما مدام در حال تصمیم گیری هستیم و با هر تصمیمی، یک قدم به “خستگی تصمیم” نزدیک می شویم. هر چند همه تصمیم ها بزرگ و حیاتی نیستند ولی هر کدام شان، به سهم خود بخشی از انرژی مغزمان را می گیرند: از انتخاب بین دو نوع خمیردندان برای مسواک صبحگاهی و تصمیم گیری درباره این که امروز چه بپوشم و انتخاب درجه حرارت بخاری یا کولر ماشین و انتخاب موسیقی برای شنیدن و برداشتن یک نوع پینر از قفسه پنیرهای سوپرمارکت تا تصمیم گیری درباره نحوه برخورد با خطای فرزند و انتخاب بین چند گزینه برای سرمایه گذاری و مهاجرت و… همه و همه تصمیم گیری هستند.
نکته جالب توجه این که ما بعضی تصمیم گیری ها را عرفاً تصمیم گیری نمی دانیم. مثلاً برای بالا رفتن از یک برج که دارای ۳ آسانسور است، وقتی دکمه یکی از آنها را می فشاریم، در واقع، تصمیم گرفته ایم، هر چند که آن را در زمره تصمیمات روزانه نیاوریم.
افرادی که کار و زندگی شان به گونه ای است که باید مدام تصمیم بگیرند، بیش از بقیه در معرض خستگی تصمیم قرار دارند. در یک تحقیق در آمریکا، تعدادی قاضی که باید درباره عفو زندانیان تصمیم گیری می کردند، مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که آنها در ابتدای روز، پرونده ها را بهتر بررسی می کنند و افراد بیشتری را مشمول عفو می دانند ولی هر چه به پایان روز نزدیک می شوند، افراد کمتری را عفو می کنند. پرونده ها کما بیش یکسان بودند و قضات نیز ثابت. آنچه در ساعات پایانی روز تغییر کرده بود، پدیدار شدن حالت “خستگی تصمیم” بود که هنگام صبح وجود نداشت.
رولف دوبلی در کتاب “هنر خوب زندگی کردن” می گوید: وقتی مغز به خاطر تصمیم گیری های متعدد خسته می شود، معمولاً سر راست ترین تصمیمات را می گیرد که عمدتاً هم بدترین است.
بطور کلی، زندگی یک چالش است و برنامهریزی به مثابه عصایی نجات دهنده می باشد. شاید سال تحصیلی تازه شروع شده باشد، اما برای برنامه ریزی برای سربلند شدن در سال جدید خیلی هم زود نیست. پس هر چه سریعتر برنامهریزی خود را شروع کنید.