کسب و کار, مشاوره

چطوری شغلی که دوست دارم رو پیدا کنم؟

زمانی که کلمه شغل را بکار می‌بریم ناخودآگاه ذهنمان به سمت تصویری از پیش ترسیم شده از کارکنان بی‌حال در انتظار اتمام تایم کاری و وظایف خسته کننده‌شان می‌رود. اما اگر نگاهمان را به مقوله کسب و کار تغییر دهیم چه؟ اصلا من عاشق چه کسب و کاری ام؟ عشق به شغل؟ چنین ترکیبی در دنیای واقعی وجود دارد؟
کافیست با کمی تفکر و خودکاوی نشانه های عشق را پیدا کنیم و کمی جسارت به خرج بدهیم و از اینکه شاید شغلی که عاشقش هستیم عجیب و متفاوت است نهراسیم. بعد از واقف شدن و اطمینان پیدا کردن از اینکه قطعا عاشق شغل مورد نظر هستیم، باید آگاه شویم که در دام تصورات اشتباهی که در جامعه از شغل مورد نظر وجود دارد نیافتیم. در نهایت با آگاهی از تمامی جوانب دست به کار شده و قدم در مسیر شکوفایی برداریم.
شاید پاراگراف بالا خیلی ساده لوحانه به نظر برسد! شخصا وقتی صفحات اول کتاب “عشق+کار” نوشته مارکوس باکینگهام را می‌خواندم همین تصور به من هم دست داد و البته هزاران سوالی که بی‌اختیار در سرم می‌چرخیدند. مثلا “نشانه‌هایی که نشان‌دهنده عشق به شغلی ست کدامند؟”، “در زندگی ده ها حوزه وجود دارد که من تقریبا به همگی به یک میزان علاقمندم، چطور تشخیص بدهم که کدام یک شغل ایده‌آل من است؟” ، “آیا آنقدری جسور هستم که بتوانم از نو شروع کنم؟”و هزاران هزار سوال دیگر.

قطعا بعد از اتمام مطالعه این مقاله به دیدی متفاوت تر و پاسخی شفاف تر به سوالات ذهنی خواهید رسید.

در هیچ کجای دنیا مردم برای کشف توانمندی‌هایشان زمان زیادی صرف نمی کنند؛ پس اگر تا به امروز به این مساله توجه نکردید مطمئن باشید که تنها نیستید؛ حداقل من هم همینطور بودم. مشکل اصلی این عدم توجه به کشف توانمندی‌ها ریشه در سیستم آموزش و پرورش و به دنباله آن سیستم آموزش عالی و حتی محیط های کاری دارد و نه فقط در ایران بلکه در خیلی از کشورهای دیگر نیز این ضعف وجود دارد. این سیستم‌ها “عملکردی” یا “عملگرا” می‌باشند. یعنی اصل هر عملی را از نتیجه آن می‌سنجند. به طور مثال، تمام تلاش سیستم آموزشی در این است که دانش آموزان و دانشجویان بتوانند در آزمون‌های استاندارد عملکرد خوبی نشان دهند. محیط‌های کار هم از این امر مستثنی نیستند؛ آنها نیز طوری طراحی شده‌اند که افراد در یک نقش خاص عملکرد مشابهی از خود نشان دهند تا کیفیت خدمات و محصولات یکسان باشد. به طور خلاصه، تقریبا همگی طوری چهارچوب بندی شده ایم تا مشابه هم باشیم! از این جمله این برداشت نشود که صرفا متفاوت بودن خوب است، ولی باید این واقعیت را بپذیریم که عده زیادی از مردم در چهارچوب تعریف شده به شکوفایی شغلی نخواهند رسید.

حال که از وجود شغلی ایده‌آل آگاه شدیم، از کجا شروع کنیم؟

در وهله اول باید به دنبال نشانه‌های عشق باشیم! نشانه‌های عشق از دید مارکوس باکینگهام، شش مورد زیر می‌باشند:

• روح شگفت انگیز

هر کسی با روحی منحصربفرد پا به این دنیا می‌گذارد و این روح بی‌همتاست که شما را راهنمایی می‌کند که چه چیزی را دوست داشته باشید و از چه چیزی بیزار باشید! شاید مقداری عجیب به نظر برسد ولی چه اسمش روح باشد، چه تجربه زندگی گذشته باشد و یا موارد دیگر، این واقعیت وجود دارد که همگی ذاتاً علاقمند یا متنفر از چیزی هستیم! این به این معنی نیست که نتوانیم در طول زندگی رشد کنیم و یا این احساس را تغییر دهیم، ولی با آگاهی می‌توانیم به سمت علاقمندی‌ها حرکت کرده و موفق تر باشیم.

طبق علم عصب شناسی، سیناپس‌های ما استعدادهای ما را می‌سازند. چهل و دو روز بعد از شکل‌گیری نطفه اولین نورون به وجود می‌آید و شصت روز قبل از تولد نورون ها شروع به برقراری ارتباط می‌کنند و با هر ارتباط یک سیناپس شکل می‌گیرد. در سه سال اول زندگی میلیاردها نورون عصبی هر کدام پانزده هزار سیناپس شکل می‌دهند و این حجم عظیم سیناپس‌ها برای هر یک از ما در سال‌های آغازین میلیاردها استعداد به ارمغان می‌آورند. اما خبر بد اینکه این سیناپس‌ها در طول سال‌ها با توجه اینکه به چه میزان از آنها بهره گرفته شده، رو به کاهش می‌گذارند. این امر کمک به باز شدن جای خالی برای فعالیت‌هایی می‌کند که دانسته یا به دور از آگاهی به آنها علاقمندیم- زیرا این ارتباط نورونی را از کودکی تا به امروز با خود همراه کرده‌ایم. باهوش بودن نیز وابسته به تعدد این سیناپس‌ها نبوده و بستگی به این دارد که با چه کیفیتی از قوی ترین این سیناپس‌ها بهره می‌گیرید.

داشتن شغل دلخواه رویا نیست

• توجه جلب کن‌ها

چه چیزی توجه شما را جلب می‌کند؟!

در ابتدا از جالبترین قسمت این بخش -از دید من- بگویم که این تصور اشتباهی که گاهی من هم درگیرش بودم را برطرف کنیم؛ تفاوتهای جنسیتی، ملیت، مذهب، منطقه جغرافیایی و گرایش‌های جنسی مهم و تاثیر گذارند اما تعیین کننده استعداد و یا شغل ایده‌آل شما نیستند! اینکه در خانواده‌ای ورزش دوست و ورزشکار به دنیا آمده باشید تضمینی بر موفقیت و یا علاقمندی شما به ورزش نخواهد بود! کافی ست با اعتماد به نفس و بدون شرمساری به دنبال توجه‌تان باشید که جلب چه مواردی می‌شود و از دنبال کردن و توجه به چه مواردی عمیقاً خوشحال می‌شوید، احتمالا عشق آنجاست!

• غریزه

احتمالاً از اسمش هم می‌شود کمابیش حدس زد که منظور چیست، در ادامه کمی بیشتر و با جزئیات راجع به این نشانه صحبت می‌کنیم.

با کمی توجه متوجه خواهید شد که به کرّات اتفاق افتاده است که به موضوعی به شدت علاقه‌مند باشید حتی ممکن است هیچ سررشته‌ای از آن موضوع نداشته باشید و یا حتی در آن حوزه ضعف زیادی داشته باشید. هیچ مثالی به دلنشینی مثال نویسنده-مارکوس باکینگهام- نخواهد بود؛ باکینگهام در کودکی تا سالیان سال لکنت زبان داشت، از صحبت در جمع و سخنرانی هراس داشت، اما با این وجود در کودکی مدام و به صورت غریزی داوطلب برای شرکت در تئاتر محلی می شده و البته که حال، نویسنده، سخنران و مشاور مالی موفقی است. این موضوع برای همگی ما نیز صادق می‌باشد. برای پیدا کردن عشق، توجه کنید که به طور غریزی تمایل به انجام چه کاری دارید!

• غرقگی

غرقگی وضعیتی است که شخص آنقدر در آنچه که سرگرم انجام آن است غرق شود که زمان و مکان را حس نکند. می‌توان آن را نوعی مدیتیشن هم تلقی کرد. پیدا کنید که در انجام چه کاری دچار غرقگی می‌شوید؟ اما دقت داشته باشید که نیازی نیست کسب و کار خود را تماماً دوست بدارید. سعی کنید عشق را در کاری که انجام می‌دهید پیدا کنید. حتی اندک!

• سرعت یادگیری

دقت کردید در یادگیری بعضی مهارت‌های جدید خیلی سریع آن را فرا می‌گیرید و در بعضی دیگر گویی هیچ موضوعی سخت تر و پیچیده تر از آن به نظر نمی‌رسد؟ دقیقا سرعت یادگیری نیز یکی از نشانه‌های عشق است که توجه به این مورد نیز پاسخ شفافی می‌دهد.

• جزئیات

همه می‌دانیم که عشق در جزئیات نهفته است. پس چرا در مورد عشق به کار این امر را فراموش می‌کنیم؟! در رزومه‌های کاری بی‌اختیار همگی علاقه‌مند به کارهای تیمی‌اند، اما علاقه‌مند به کارهای گروهی با چه تیمی؟! چه نوع کار گروهی ای؟ در چه زمانی؟ و ده‌ها جزئیات نادیده گرفته شده دیگر.

خوشبختانه، اخیراً آموزش‌های زیادی در این زمینه در جامعه شکل گرفته است، من‌جمله آموزش یادداشت خواسته‌ها با جزئیات و …

اگر می‌خواهید درون خود را ببینید به پنج سوال (چه کسی؟ چه زمانی؟ چرا؟ چه زمینه ای؟ و چگونه؟) در قبال موضوع مورد نظر پاسخ دهید؛ خواه این موضوع عشق باشد، هدف باشد و یا شغل ایده‌آل.

به گفته استیو جابز، چیزی را پیدا کنید که انجامش را آن قدر دوست داشته باشید که نتوانید تا طلوع آفتاب فردا برای انجام دوباره آن طاقت بیاورید. شاید به نظر پردردسر بیاید اما واقعا به خودتان فشار بیاورید تا ویژگی‌های منحصربفرد خود را پیدا کنید چرا که اگر این نشانه‌ها را نادیده بگیرید گویی خود را نادیده گرفته‌اید. هر یک از این نشانه‌ها نه به تنهایی ولی با هم پاسخی بسیار واضح از شغل ایده‌آل را ارائه می‌کنند.

امیدواریم این مقاله دلیل کوچکی برای توجه به خود و کشف استعدادهای نهفته منتظر شکوفایی‌تان باشد.

نوشته های مشابه

4 دیدگاه در “چطوری شغلی که دوست دارم رو پیدا کنم؟

  1. سارینا گفت:

    من نمیدونم چی دوس دارم 🙁 ۱۹ سالمه

    1. دیبا گفت:

      درود، با توجه به سنتون زمان کافی دارید که کمی تجربه در فیلدهای مختلف کسب کنید و بعد تصمیم بگیرید که چی دوست دارید

  2. مریم گفت:

    تا به حال اینجوری به این قضیه نگاه نکرده بودم!!! خیلی جالب بود ممنون

    1. دیبا گفت:

      درود، ممنون از اینکه نظرتون رو اینجا به اشتراک گذاشتید. بله نگاه جذابیه به مقوله شغل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *